به گزارش مشرق، اوایل خرداد نیز فستیوالی از همین دست فیلمها در کلن آلمان برگزار شد و فیلمهای به نمایش درآمده، آنچنان تلخ و سیاه و چرک بودند که وب سایت «دویچه وله» (رادیو صدای آلمان) که خود در طرف برگزارکننده جشنواره یاد شده قرار دارد، آنها را «تلخ و پردرد، پر از فاجعه خانوادگی و با پایان مصیبت و ماتم» توصیف کرد. همچنین وبسایت «رادیو فرانسه» هم در مجموع، فیلمهای فستیوال فوق الذکر را «تیره، ناامیدکننده، ملالانگیز و خشن و مازوخیستی» دانست!
اما فستیوال آثار فیلمسازان زن ایرانی در برلین با رویکرد فمینیستی برپا شد، چنانکه مفسر تلویزیون سلطنتی انگلیس «بی بیسی» درباره ۱۲ فیلم شرکتکننده در این فستیوال گفت:
«... فصل مشترک بیشتر این فیلمها یک چیز است: دغدغههای زنانه در مواجهه با مشکلات و محدودیتهای جامعهای به شدت مردسالار...»
کارگردان فیلم «آبجی» (یکی از آثار شرکتکننده در این فستیوال) به خبرنگار «بیبیسی» میگوید که برای کار آینده اش باز هم به دنبال سوژهای زنانه است!یکی دیگر از فیلمهای شرکتکننده به نام «عصر جمعه» درباره تجاوز به محارم است که سالهاست توقیف شده و فیلم دیگر به نام «جشن تکلیف» به زیر سؤال بردن و تمسخر احکام اسلامی میپردازد.
همچنین «زمانی دیگر»، فیلم دیگر این فستیوال است (که در فستیوال کلن نیز حضور داشت). داستان دختر کم سن و سالی است که کودکی را به دنیا میآورد و حاضر نیست بگوید از چه کسی باردار شده است! صحنههای مملو از خشونتهای افسارگسیخته پدر نسبت به دخترش به دلیل بارداری از رابطهای نامشروع، به وضوح تلاش فیلمساز برای همدردی با وی را نشان میدهد! «بی بیسی» فیلم را دارای موضوعی میداند که در جامعه ایران تابوست!
متاسفانه فیلم «زمانی دیگر» با مجوز سازمان سینمایی و به تهیه کنندگی فردی ساخته شده که از سال ۲۰۰۰ انجمنی به نام «آرتکانتارا» را در بلژیک به قصد جذب زنان ایرانی در رشتههای مختلف هنری، بوجود آورده و در همین کشور هم چندین فستیوال فیلم از آثار سیاه، ضد ایرانی و بدون مجوز نمایش فیلمسازان زن را بعضا با همکاری دولت بلژیک و برخی ضدانقلابیون فراری برگزار نموده است!
کارگردان فیلم «زمانی دیگر» هم جشنوارههای خارجی را موجب امید و دلگرمی خود دانسته و حقیرانه با اظهاراتی ضدایرانی میگوید:
«... به خاطر رفتاری که در ایران با فیلمسازانی مثل من میشود، اگر ما جشنوارههای خارجی را نداشتیم، مسیر فیلمسازی ما اصلا متوقف میشد. اینها برای ما تنها یک فرصت نیست بلکه ادامه مسیری است که ما راههای جدیدی پیدا بکنیم...»اگرچه گفتههای فوق تاییدی بر همان ادعای هدایت بخشی از سینمای ایران توسط جشنوارههاست اما نشانی دیگر بر تعطیلی و اختلال در سازمان عریض و طویلی به نام سازمان سینمایی وزارت ارشاد هم هست که پاسخی برای نمایش این حجم سیاهی و تباهی از جامعه ایرانی در فستیوالهای آن سوی مرزها و در فیلمهای با مجوز یا بدون مجوز و بعضا با تکیه بر سرمایههای خارجی ندارد!
آیا آنچنان که قبلا مسئولان این سازمان مدعی شده اند، جریمه و مجازاتی برای تولیدکنندگان فیلمهای شرکتکننده یا عوامل ایرانی برگزاری فستیوالهای یاد شده که از همکاران نزدیک سازمان سینمایی نیز به شمار میروند، درنظر گرفته شده است؟!
چگونه در عرض ۱۵ روز دو فستیوال فیلم، با همکاری برخی فیلمسازان و موسسات به اصطلاح سینمایی داخلی و بعضی کانونهای خارجی از تعدادی فیلمهای توقیفی و ضد ایرانی و با موضوعات « تیره و مازوخیستی» (به قول رادیو فرانسه) و پر از «فاجعه خانوادگی و مصیبت و ماتم» (به گفته دویچه وله) در آلمان برگزار شده تا از جامعه ایرانی، فضایی مالیخولیایی و سادیستی تصویر شود اما از این سازمان به اصطلاح مسئول سینمایی، هیچ صدایی بلند نشده است؟!
آیا این نتیجه همان سینمای «اعتدال و امید» است که تصاویر خود را در برابر چشمان مخاطب خارجی به نمایش میگذارد؟!